رفتن به نوشته‌ها

آناتومی شخصیت

آناتومی شخصیت

یکی از قدیمی ترین نظریات شخصیت در روانشناسی که امروزه نیز کاربرد زیادی دارد، نظریات روانشناس اتریشی، زیگموند فروید است. فروید اجزای تشکیل دهنده شخصیت انسان را سه جز نهاد (Id)، من (Ego) و فرامن (Superego) می داند. روانشناسان زیادی تحقیقات خود را بر این اساس گسترش داده اند و یکی از روانشناسان مشهوری که نظریات کاربردی خود را بر اساس ساختار شخصیتی فروید مطرح کرده است، اریک برن کانادایی است که نظریه اش، نظریه تحلیل رفتار متقابل نام گرفته است که ما در اینجا فقط به قسمت اجزای سازنده شخصیت و ویژگی های هر یک می پردازیم. نظر اریک برن و فروید در خصوص آناتومی شخصیت انسان بسیار به یکدیگر نزدیک است و شاید بتوان گفت اریک برن تا حدودی آن را تکمیل کرده است. اریک برن شخصیت را متشکل از سه جز کودک، والد و بالغ – که به ترتیب متناظر سه جز نهاد، فرامن و من در نظریه فروید هستند – می داند، که در ادامه معرفی می شود.

کودک یا نهاد
نهاد یا کودک شامل آن بخش شخصیت است که از نیازهای فیزیولوژیک ابتدایی انسان پر شده است. نیازها یا به تعبیر دیگر سائق هایی مانند محبت دیدن، سیر کردن شکم، در آغوش کشیدن و ارضا جنسی و به طور کلی نیازهایی که از ابتدا در درون بدن انسان وجود دارند. نهاد همانند یک کودک نمی تواند ارضای خود را به انگیزه پاداش در آینده به تعویق بیاندازد و به عبارت دیگر آینده نگر نیست. شعار او این است:‌ «هر کاری حال میده بکن، همین حالا». زمانی که کودک یا نهاد در شخص غالب باشد احساسی عمل می کند و تصمیمات هیجانی می گیردو کلماتی مثل نمی خواهم، متنفرم، دوست ندارم، نمی توانم و دلم می خواهد به کار می برد.

اریک برن

اریک برن کودک را در افراد مختلف بر سه نوع متفاوت می داند: یک، کودک طبیعی، که لذت طلب، محبت طلب، بی خیال، خلاق و ناشکیبا که منبع هیجان و انرژی در فرد است. دوم، به تعبیر برن، کودک سربه راه، که حرف گوش کن، مطیع و مرتب و منظم است و سعی دارد حرف گوش کن باشد و به دنبال پاداش از بزرگترها است. می خواهد «بچه خوبی باشد» و سعی دارد خود را شبیه بزرگترها کند. سوم، کودک باهوش، است که شهودگرا، زیرک، مشاهده گر و البته فریبکار است.

اریک برن شخصیت را متشکل از سه جز کودک، والد و بالغ – که به ترتیب متناظر سه جز نهاد، فرامن و من در نظریه فروید هستند – می داند.

والد یا فرامن

انسان در همان روزهای اول زندگی متوجه می شود که همه نیازهای لذت جویی و محبت طلبی او برآورده شدنی نیستند. ارضای برخی نیازها قدغن است، ارضای برخی دیگران را عصبانی می کند و برایش تنبیه به همراه دارد و ارضای عده ای هم عملا غیر ممکن است. بنابراین بخشی در شخصیت فرد ایجاد می شود که می گوید: «تو نمی توانی این کار را بکنی چون بد است» یا «اگر این کار را بکنی عواقب بدی دارد». این ندای درونی از بخش والد یا فرامن شخص نشات می گیرد. فروید تشکیل این بخش را ناشی از حل و فصل عقده ی ادیپ در پسرها و عقده ی الکترا در دخترها می داند که در نهایت سبب می شوند پسر به پدر خود شبیه شود و دختر با مادرش همانندسازی کند. به صورت کلی فرامن یا والد نقش کنترل کنندگی در برابر نهاد ایفا می کند. برن هم مانند فروید والد را شامل دو قسمت می داند: یکی والد مراقبت کننده است که دلسوز و مهربان، حمایتگر و محافظت کننده است و دوم والد ایرادگیر است که از رفتارها و افکار و احساسات انسان ایراد می گیرد و پر از باید و نباید است. فروید می گوید که هرچه نهاد نیازهای جنسی و رفتارهای پرخاشگرانه شدیدتری داشته باشد، فرامن منتقدتر می شود و احساس گناه بیشتری را در فرد بر می انگیزد. در عمل بین والد و کودک نزاعی دائمی در جریان است. کلیشه های رفتاری در زمانی که والد عنان رفتار فرد را در دست بگیرد از این نوع هستند:

  • بی قید و شرط از رسم و رسوم تبعیت کنیم.
  • از کلماتی مثل افتضاح، خوب، احمق، زرنگ، شرم آور، نفرت انگیز، کثیف و غیره استفاده کنیم.
  • کاری را انجام دهیم که دیگران معتقدند باید انجام دهیم نه کاری را که خودمان دوست داریم.
  • رئیس مآبانه و تحکم آمیز و به نوعی پدرانه فکر کنیم و برای چرایی هر کارمان به دیگران توضیح دهیم.
  • مثل پدر و مادر خود رفتار کنیم.

بالغ یا من

بدیهی است که در نهایت برای یک زندگی لذت بخش و متعادل باید کودک پرخاشگر و خرابکار و والد سخت گیر و پرتوقع مهار شوند. قسمتی از شخصیت که این کار را انجام می دهد در ادبیات فروید، من و به تعبیر برن بالغ نامیده می شوند. من سعی می کند به نحوی که از خطوط قرمز فرامن عبور نکند نهاد را ارضا کند. من با واقعیت سر و کار دارد. به تعبیر فروید من زندگی سختی دارد و وظایفش زیاد است. وقتی که بالغ زیر فشار باشد دچار اضطراب می شود. من بخشی از رفتارش به صورت ناخودآگاه است زیرا از قبل در قبال پاره ای از مسائل بر اساس نیازهای لجام گسیخته نهاد و خطوط قرمز فرامن تصمیم گیری نموده است. به گفته برن بهتر است دل همه جنبه های شخصیت خود را بدست بیاوریم. هرچند لازمه چنین کاری در ابتدا شناخت دقیق امیال، خواهش ها، اضطرابها و نگرانی هایمان است. بالغ زمانی که عنان امور را در دست بگیرد:

  • برای تصمیماتمان اطلاعات جمع آوری کنیم.
  • صحت و سقم عقایدمان را بسنجیم.
  • تصمیمات منطقی بگیریم.

 

منتشر شده در روانشناسی

اولین باشید که نظر می دهید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Free Web Hosting